راشل ساسمن که دور دنیا را برای کشف و عکاسی قدیمیترین ارگانیسمهای جهان زیرپا گذاشته است، در مورد این گیاه میگوید: «شنیدهام بزرگترین و قدیمیترین ویلوچیای جهان باید عمری بین 1500 تا 3000 سال داشته باشد». اما نمونهای که او در صحرای ناکلافت نامیبیا موفق به عکاسی آن شده، احتمالا عمری دوهزار ساله دارد. ویلوچیا تیرهای منحصر بهفرد است، تنها گونه این گیاه برای رشد و تکثیر نیاز به شرایط آبوهوایی ویژهای دارد که تنها در سواحل نامیبیا و آنگولا، آنجا که مه ساحلی صحرا را در برمیگیرد، مهیا میشود. تکامل برای جذب رطوبت موجود در مه ساحلی به کمک این گیاه آمده است: ویلوچیا تنها یک ساقه غدهای کوتاه دارد و برگهای چندین متری آن به مرور زمان ظاهری بریدهبریده شبیه به پاهای یک هشتپا پیدا کردهاند. علاوه بر این گیاه ریشه عمیقی دارد که هم میتواند به ذخیره آبهای زیرزمینی دست پیدا کند و هم در برابر بادهای تند صحرا همچون لنگری، گیاه را ثابت نگاه خواهد داشت.
یوکای موهاوی
این تصویر شاید شبیه به مجموعهای از گیاهان متفاوت باشد، اما در واقع هر بخش از
این مجموعه گیاهی، گونهای از یوکا است. این گیاه با گسترش ریزومهای زیرزمینی
شروع به تکثیر میکند و در نهایت جوانههایی رشد میکنند که از لحاظ ژنتیکی
خصوصیات یکسانی دارند. هر حلقه میتواند قطری حدود 6 متر داشته باشد، مرکز این
حلقه را هم قدیمیترین یوکا تشکیل میدهد. ساسمن تخمین میزند این نمونه چیزی بیش
از 12 هزار سال قدمت داشته باشد. در حالیکه اغلب نمونههای فعلی این گیاه حدود 5
ساقه در اطراف خود دارند، این عدد در گیاهان مسنتر میتواند 10 ساقه یا بیشتر
باشد. این گیاه که به نام خنجر اسپانیایی هم شناخته میشود، تنها در صحرای موجاوه
در جنوبغربی ایالات متحده یافت میشود. نرخ رشد این گیاه منحصر بهفرد تنها 1
سانتیمتر در سال است.
Azorella compacta
این گیاه همیشه سبز که قدمتی 3هزار ساله دارد، ساکن صحرای آتاکاما در شیلی است. علاوه براین میشود آنرا در سراسر سلسله جبال آند که از کشورهای پرو، بولیوی، شیلی و آرژانتین میگذرد، نیز پیدا کرد. از لحاظ ژنتیکی شباهتهای متعددی بین این گیاه و جعفری وجود دارد، ترکیب خزه مانند آن از هزاران غنچه درهم روییده روی ساقههای بلند و سنگینی تشکیل شده که به سادگی میتواند وزن یک انسان را تحمل کند. ساسمن میگوید: «زمانی که برای اولین بار این گیاه را دیدم، بلافاصله از روی عکسهایی که پیش از این دیده بودم، آن را تشخیص دادم». میتوان این گیاه را در سرازیری تپههای مناطق یادشده پیدا کرد، گاهی هم به اشکال عجیبی، چیزی شبیه بوتههایی که درختآرایی شده باشند، قابل رؤیت است. این گیاه بدنه خشک و متراکمی دارد و به همین دلیل خوب میسوزد. حتی جنگلبانان هم گاهی برای گرم شدن در شبهای سرد، آنرا میسوزانند و همین، بقای این گیاه چندین هزارساله را که ساکن مناطق حفاظت شده است، تهدید میکند.
کاج Bristlecone
بعضی نمونههای کشفشده از این گیاه در کوههای وایت ایالت کالیفرنیا بیش از 4500
سال عمر دارند. نمونه مشهوری که The Old Man نام دارد، 4676 ساله است. این گیاه آب را به مقدار بسیار ناچیزی
جذب میکند و نیاز غذایی بسیار اندکی در طول سال دارد، میانگین بارش باران در کوههای
وایت کمتر از 30 سانتیمتر در سال است و درختان روی دولومیت، ترکیبی از سنگ آهک که
مواد مغذی بسیارمحدودی دارد، رشد کردهاند. این کاج برای جان بهدر بردن از این
شرایط، انرژی بسیاراندکی را صرف رشد میکند. بلندترین کاجهای آمریکایی پس از حدود
چهارهزار سال زندگی تنها 18 متر طول دارند و قطر درخت حداکثر تا 0.25 میلیمتر در
سال افزایش پیدا میکند. این کاج همه فرایندهای غیرضروری را از جریان حیاتش کنار
گذاشته و اغلب ایام سال را نیمهجان به نظر میرسد. گاهی هم حس میکنید یکی از
شاخهها هنوز زنده است.
باکتری سیبری
قدیمیترین تصویری که میتوان در میان عکسهای خانم ساسمن پیدا کرد، متعلق به
اکتینوباکترهای ساکن یک هسته یخی در سیبری، روسیه است که بررسی دی.ان.ای آنها
عمری بین 400 تا 600هزار سال را برایشان تخمین زده است. ساسمن برای عکاسی این
باکتریهای پیر به دانمارک سفر کرده تا آنها را با استفاده از میکروسکوپهای
مؤسسه نیلز بوهر در کپنهاک عکاسی کند.
نامه
پیرزن به خدا
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند
رسیدگی میکرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامهای
به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده
بود :
خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی
میگذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.
این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج میکردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و
من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کردهام، اما بدون آن پول چیزی نمیتوانم
بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید
من هستی به من کمک کن ...
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.
نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز
گذاشتند. در پایان نودوشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند ...
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن
پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :
خدای عزیزم، چگونه میتوانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو
توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به
آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی ...
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند
کم هزینه ترین لذت های دنیا
اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از
زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می
خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشد
نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید
گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم
سعی کنیم بیشتر بخندیم
تلاش کنیم کمتر گله کنیم
با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم
گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم
بیشتردعا کنیم
در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم
هر از گاهی نفس عمیق بکشیم
لذت عطسه کردن را حس کنیم
قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم
زیر دوش آواز بخوانیم
سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم
گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم
با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم
برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم
از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم
برای کارهایمان برنامهریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است
مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... برای خودمان جمعآوری کنیم
در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم
گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهیها باشد چه بهتر
گاهی از درخت بالا برویم
احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم
گاهی کمی پابرهنه راه برویم
بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم
وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم
در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم
سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه به طور فعال گوش کنیم
رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم
وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم
زیر باران راه برویم
کمتر حرف بزنیم و بیشترگوش کنیم
قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش کنیم و مراقب تغذیه خود باشیم
چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم
اگر توانستیم گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت به صدای آب گوش کنیم
هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم
احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم
به دنیای شعر و ادبیات نزدیک تر شویم
گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همه اعضای خانواده لذت ببریم
تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم
از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم ممکن است فردا دیر باشد
شناسایی دورغ با یک نگاه دروغ مفهومی است انتزاعی و انسانها تنها به دو دلیل دروغ می گویند: یا برای رسیدن به لذت بیشتر، یا اجتناب از افزایش درد و رنج. عده ی بسیار زیادی از افراد بی هیچ دلیل خاصی و تنها به خاطر تمایلات فردی، روزانه دروغ های بیشماری را بر سر زبانهایشان جاری می سازند. در مورد سوابق شغلی دروغ می گویند، وقتی خانم سوال می کند که لباس جدیدش زیباست (با پوزش از خانم ها) حتی بدون اینکه نیم نگاهی بیندازند، حرف او را تائید می می نمایند و ... در این میان برخی از افراد نیز هستند که تصور می کنند اگر دروغ نگویند نمی توانند به چیزی که می خواهند برسند. یک چنین دروغ هایی می تواند مضر باشد. با این مقدمه اکنون می پردازیم به چگونگی شناسایی دروغگو و به شما یاد می دهیم که چگونه می توانید یک چنین مسئله ای را به راحتی و تنها با نگاه کردن به چشم های طرف مقابل تشخیص دهید.
این اطلاعات چه کمکی در زمینه شناسایی افراد دروغگو می کند؟ خوب فرض کنید که شوهر شما دیر به خانه آمده و از قبل به شما گفته که قصد دارد تا با دوستانش برای نوشیدن یک آب میوه بیرون برود. زمانیکه به خانه بر می گردد از او سوال می کنید: "خوش گذشت ؟" زمانیکه او پاسخ می دهد: "بله، خیلی خوب بود" شما متوجه می شوید که به سمت چپ نگاه می کند. یک چنین مسئله ای نشان می دهد که این پاسخ ساختگی است چراکه جهت چشم هایش نشان از تصویر سازی خیالی در ذهنش دارد. از سوی دیگر نگاه کردن به سمت راست نشانگر یادآوری خاطرات است و نشان می دهد که او زمانی را با دوستانش سپری کرده و آلان در حال یادآوری آنهاست پس راست می گوید. دلیل وجود ندارد که در مورد این مطلب که به او خوش گذشته یا نه به شما دروغ بگوید، بنابراین شما به راحتی از روی این قضیه می توانید تشخیص دهید که آیا با دوستانش برای صرف نوشیدنی بیرون رفته بوده یا خیر. به سمت بالا و چپ نشانگر: ساختن بصری تصویر اگر از کسی بخواهید تا "یک بوفالوی بنفش" را مجسم کند، در حین فکر کردن به بوفالو چشم هایش به سمت بالا و چپ گرایش پیدا می کند و از نظر دیداری آنرا در ذهن خود به تصویر می کشد. به سمت بالا و راست نشانگر: یادآوری بصری تصویر اگر از کسی بپرسید: "اولین خانه ای که در آن زندگی میکردید چه رنگی بود؟" در حالی که درگیر فکر کردن هستند، چشم هایشان ابتدا به سمت بالا و سپس راست متمایل می گردد و در طی این پروسه به یاد می آورند که زمان بچگی خانه ی آنها چه رنگی بوده. سمت چپ نشانگر: ساخت آواهای شنیداری اگر از کسی بخواهید تا "بلندترین صدایی که ممکن است وجود داشته باشد" را در ذهن خود مجسم کند، زمانیکه ذهن آنها در حال ایجاد این صداست، چشم ها به سمت بالا متمایل می شوند. سمت راست نشانگر: به یاد آوردن آواهای شنیداری اگر از کسی سوال کنید: "صدای مادربزرگت را به یاد می آوری" جهت چشم هایشان در طی فرایند یادآوری به سمت راست متمایل می گردد. به سمت پایین و چپ نشانگر: بساوایی / بویایی اگر از کسی بپرسید : "آیا بوی آتشی که در اردوگاه به پا شده بود را به خاطر می آوری؟" چشمان آنها به سمت مذکور متمایل می گردد. جهت چشم هنگام به خاطر آوردن احساسات، بو، و مزه اینچنین است. به سمت پایین و راست نشانگر: مکالمه درونی این مطلب نشان می دهد که فرد در حال صحبت کردن درونی با خودش است. نکات نهایی - نگاه مستقیم به سمت جلو و یا نگاهی که چشم ها در آن خیره و بدون حرکت هستند هم می تواند نشان دهنده ی دسترسی بصری باشد - ممکن است که در افراد چپ دست کلیه نکات ذکر شده عملکرد قرینه داشته باشند. - مانند کلیه ی علائم دروغگویی، برای برخورداری از تشخیص صحیح باید ابتدا از رفتارهای اولیه فرد دروغگو مطمئن شوید و بعد از روی حالت چشمانشان نتیجه بگیرید که در حال دروغ گفتن است P Please don't print this e-mail unless you really need to. Be Green |
ایا میدانستید قناربی دریایی که نام دیگر ان نهنگ سفید است میتواند اواز بخواند
ایا میدانستید عنکبوت دریای بزرگ ژاپن تقریبآ ۴ متر پهنادارد
ایامیدانستید بزرگترین گیاه دریایی نوعی جلبک به نام وارش است که گاهی بزرگی ان به انازه یک زمین فوتبال است
ایامیدانستید بزرگترین مرواریدی که تاکنون پیدا شده به اندازه سر انسان می باشد
ایا میدانستید زبان شیر مانند صمباده زبر تر است ومیتواند گوشت را از استخوان جدا کند
گویند روزی مولانادر باغی نشسته بوده وباده مینوشیده ناگهان بادی می اید وظرف شراب وی رابر زمین میزند ومیشکند ناگهان به خدا میگوید
ابریق مرا زدی شکستی ربی/برمن در عیش راببستی ربی
من می خورم وتومیکنی بد مستی /خاکم به دهن مگر تومستی ربی
وسپس مولانل کور میشود و پس از چند وقت شعر دیگری میگوید
ناکردهگنه در این جهان کیست بگو/ان کس که نکرده گنهت کیست بگو
من بدکنم و توبدمکافات کنی/ پس فرق میان من وتو چیست بگو
و گویند که پس از این شعر مولانا بینایی خود را بدست اورد