مخلوط

همه چیز موجود است

مخلوط

همه چیز موجود است

به سلامتی


به سلامتی درخت!

نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.


به سلامتی دیوار!

نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.


به سلامتی دریا!

نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.


به سلامتی سایه!

که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.


به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.


به سلامتی زنجیر!

نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.


به سلامتی خیار!

نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.


به سلامتی شلغم!

نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.


به سلامتی کرم خاکی!

نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش



به سلامتی پل عابر پیاده!

که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !


به سلامتی برف!

که هم روش سفیده هم توش.


به سلامتی رودخونه!

که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.


به سلامتی گاو!

که نمی‌گه من، می‌گه ما.


به سلامتی دریا!

که قربونیاشو پس می‌آره.




به سلامتی عقرب!

که به خواری تن نمی‌ده.

(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)




به سلامتی سرنوشت!

که باید اونو از "سر" نوشت.



به سلامتی نهنگ قاتل

که وقتی جفتش می میره دیگه جفت یابی نمی کنه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد